معنی خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب, معنی خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر پ کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب, معنی ok lcbj، l[ lcbj، kتkاdg abj، ksتub abj، scاxdc , lcbj، adf bاbj، kتkاdg lcbj، adf, معنی اصطلاح خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب, معادل خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب, خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب چی میشه؟, خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب یعنی چی؟, خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب synonym, خم کردن، کج کردن، متمایل شدن، مستعد شدن، سرازیر , کردن، شیب دادن، متمایل کردن، شیب definition,